زندگی حضرت علی(ع)

وبلاگی برای آشنایی هرچه بیشتر با حضرت علی(ع)

تنهایی حضرت علی(ع)

M Hatafi · 12:29 1401/11/13

روزی امیرالمؤمنین از مسجد خارج شد و از کنار محل نگهداری حیوانات که سی رأس گوسفند در آنجا نگه داری می شد، عبور کرد و فرمود: به خدا قسم اگر من به تعداد این گوسفندان، نیرو داشتم، حاکم را از حکومتش برکنار می کردم؛ وقتی عصر شد، تعداد 360 نفر با علی بیعت کردند که تا پای جان در کنار او بجنگند. حضرت به آنها فرمود: بروید و سرهای خود را بتراشید و در محله احجار الزیت حاضر شوید.

حضرت سر خود را تراشید و در محل قرار حاضر شد ولی از بیعت کنندگان جز ابوذر، مقداد، حذیفه، عمار و سلمان که در آخر آمد، کسی دیگری حاضر نشد. حضرت در این هنگام دست به آسمان بلند کرد و فرمود: خدایا این قوم مرا تنها گذاشته و ناتوان کردند، همانگونه که بنی اسرائیل هارون را ناتوان گذاشتند.[1]

 

 

 

[1]کافی، ج8، ص 33، ح5

در حدیث است که جاثلیقی (یکی از علمای مسیحی) به حضرت علی (ع) فرمود: به من بگو چهره حق که قرآن می گوید به هر طرف رو کنید رو به خدایید و روی خدا با شماست، یعنی چه؟

حضرت علی (ع) دستور داد تا هیزم و آتش بیاوردند. هیزم را آتش زد، مشتعل شد و فضا را روشن کرد. آن گاه پرسید: چهره این آتش کدام طرف است؟ گفت: همه جا و همه طرف، چهره آن است، فرمود: این آتش با این کیفیت که دیدی مصنوعی و مخلوقی است از مخلوقات خدا و همه طرف روی اوست، تو می خواهی خداوند جهت معیّن داشته باشد؟![1]

 

 

 

[1]:بیست گفتار، شهید مرتضی مطهری، ص ۳۶۸

امام على (عليه ‏السلام):

تَغَرَّبْ عَنِ الأَوْطانِ فى طَـلَبِ الْعُلا وَ سافِرْ فَفِى الأَسْفارِ خَمْسُ فَوائِدَ تَفَرُّجُ هَمٍّ وَاكْتِسابُ مَعيشَةٍ و َعِلْمٌ وَآدابٌ و صُحْبَةُ ماجِدٍ

 

براى كسب بلند مرتبگى از وطن خود دور شو و سفر كن كه در مسافرت پنج فايده است: برطرف شدن اندوه، بدست آوردن روزى و دانش و آداب زندگى، و هم‏نشينى با بزرگواران.[1]

 

 

 

[1]:مستدرك الوسائل، ج 8، ص 115

«مولی امیرالمؤمنین علیه‌السلام»:

اَلله اَلله فی الأَیتامِ! فلا تَغُبّوا اَفواهَهُم و لایَضیعُوا بِحضَرِتَكُم.

از خدا بترسید و دربارة ایتام، خدا را شاهد و ناظر بگیرید! مبادا آن‌ها گاهی سیر و گاهی گرسنه بمانند و در جمع شما حقّشان ضایع و پایمال گردد.[1]

 

«مولی امیرالمؤمنین علیه‌السلام»:

مِنْ أفضَلِ البِرِّبِرُّ الأَیتامِ.

یكی از والاترین مراتب نیكوكاری لطف و اِحسان نسبت به یتیمان است.[2]

 

 

 

[1]:نهج‌البلاغه،(وصیت)نامه ص ٤٧

[2]:فهرست غرر، ص ٤٣١